شرح: لیلی هال، یک لاتین شرم آور، با خرابی کنار جاده مواجه شد. شوالیه او در جعبه ابزار، شان لاولس، به او پیشنهاد کرد که به گاراژش برود. غافل از اینکه او قصدش جوانمردانه نبود. با باز کردن زیپ جعبه ابزارش، او معامله ای را پیشنهاد کرد که نمی توانست رد کند.